ONLY+LOVE=ALONE

ONLY+LOVE=ALONE

خدایا کمکم کن که اگر چیزی شکستم دل نباشه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 850
بازدید کل : 19504
تعداد مطالب : 468
تعداد نظرات : 92
تعداد آنلاین : 1




چیزی که جان عشق را نجات داد...!!!

روزی روزگاری در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند.شادی غم غرور و عشق...

روزی خبر رسید که به زودی جزیره زیر آب خواهد رفت.پس همه ساکنین جزیره قایق هایشان را مرمت و جزیره را ترک کردند.اما عشق مایل بود تا آخرین لحظه باقی بماند چرا که او عاشق جزیره بود.وقتی جزیره به زیر آب فرو میرفت٬ عشق از ثروت که با قایق باشکوهی جزیره را ترک میکرد کمک خواست و به او گفت:آیا میتوانم با تو همسفر شوم؟ ثروت گفت:خیر نمیتوانی! من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایق دارم و دیگر ایی برای تو نیست. 

پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود کمک خواست .عشق گفت:لطفأ کمک کن و مرا با خود ببر. غرور گفت:نمیتوانم!تمام بدنت خیس و کثیف شده٬قایق مرا کثیف میکنی!

غم در نزدیکی عشق بود. پس عشق به او گفت:اجازه بده که با تو بیایم. غم با صدایی حزن آلود گفت:آه...عشق٬من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم.

پس عشق این بار به سراغ شادی رفت و او را صدا زد.اما او آنقدر غرق در شادی ئ هیجان بود که حتی صدای عشق را نشنید!

ناگهان صدایی مسن گفت:بیا عشق من تو را خواهم برد. عشق آنقدر خوشحال شده بور که حتی فراموش کرد نام یاریگرش را بپرسد و سریع خود را داخل قایق او انداخت و جزیره را ترک کرد....

وقتی به خشکی رسیدند ٬پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد که چقدر به پیرمرد بدهکار است٬چرا که او جان عشق را نجات داده بود.

عشق از علم پرسید:او که بود؟ علم پاسخ داد:او زمان است. 

عشق گفت:زمان! اما او چرا به من کمک کرد ؟

علم لبخندی خردمندانه زد و گفت:زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است... 

 



javahermarket

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نويسنده: mohammad amin تاريخ: شنبه 12 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

سلام.من محمد امین 16 سالمه و این وبلاگو برای دلتنگی هام ساختم. اینجا چند تا قانون داره که باید رعایت شه: 1:کپی برداری ممنوع 2:نوشتن نظرات خصوصی ممنوع چون عمومی میشه 3:هرکی بیاد توی وب باید نظر بده 4:تبادل لینک هم میکنم 5:برای باقی موندن این وبلاگ تونستید عضو شوید دوستون دارم بوس بای بای boy.loving2012@yahoo.com setaiesh.amini@yahoo.com

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to setaiesh.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com